رد شدن به محتوای اصلی

‏۱۰ نکته برای پسران درباره‌ خشونت جنسی.


از آن‌جا که ۴۴درصد قربانیان تجاوز کمتر از ۱۸ سال سن دارند، گفتگوی صادقانه و دقیق درباره‌ تجاوز به بخشی اساسی از ایجاد دنیایی امن‌تر برای کودکان تبدیل شده است.

ما اغلب درباره موضوعاتی چون امنیت و جلوگیری از تجاوز با دختران‌مان صحبت می‌کنیم، اما آیا چنین موضوعات مهمی را با پسران‌مان نیز مطرح می‌کنیم؟

در چه مرحله‌ای باید به این شناخت برسیم که پسران ما نیز می‌توانند قربانیان بالقوه‌ای برای تجاوز باشند؟ کی می‌خواهیم از گذاشتن بار مسئولیت «مورد تجاوز قرار نگرفتن» بر دوش دختران‌مان دست برداریم، و اصرار کردن به پسران‌مان برای تجاوز نکردن به دیگران را آغاز کنیم؟ چه زمانی می‌خواهیم این موضوع را درک کنیم که سکوت و فرارمان از این گفتگوهای دشوار در واقع به فضای شرم و هم‌دستی در جرم کمک می‌کند؟

واقعیت این است که پسران ما نیز می‌توانند قربانی تجاوز باشند. آن‌ها همچنین می‌توانند شاهد تجاوز، معتمد، یا متجاوز باشند. متجاوزان نیز دوستانی دارند و فرزند کسی هستند.
خیلی راحت‌ است اگر تصور کنیم تمام متجاوزان افرادی ضد اجتماع یا بخشی کوچک از جمعیت انسان‌ها هستند. اما اطلاعات انبوه و آمارهایی که در اختیار داریم به ما یادآوری می‌کنند که شرایط این‌گونه نیست. آزار جنسی هر دو دقیقه در آمریکا اتفاق می‌افتد و این گویای این حقیقت غم‌انگیز است که تجاوز در آمریکا امری شایع است.

متجاوزان همسایه‌های ما، همکاران ما، دوستان ما، فرزندان دوستان ما، و گاه اعضای خانوده ما هستند. هیچ‌کس نمی‌خواهد باور کند که فرزندش قادر به انجام چنین امر وحشتناکی است؛ و دقیقا به همین دلیل، این گفتگو بسیار حیاتی است.
بدون شک این گفتگوها دشوار خواهند بود، اما از اهمیت زیادی برخوردارند. هدف این است که این گفتگوهای سخت را هر چه زودتر انجام بدهیم تا جلوی بی‌عدالتی‌های آینده را بگیریم. اگر گفتگوهای بازِ بیشتری داشته باشیم، می‌توانیم مرزهای از پیش تعیین‌شده‌ جنسیتی و شرم عمیقی را که نسبت به این موضوع وجود دارد از بین ببریم.

با هر کدام از این مکالمات معذب‌کننده و گفتگوهای دشوار، ما به طور روش‌مند دنیایی امن‌تر به‌وجود می‌آوریم که در آن همه ارزشی برابر داریم و مفهوم مردانگی دوباره تعریف‌شده و ارتقا یافته است.

حال چگونه باید این گفتگوها را آغاز کنیم و درباره‌ چه باید حرف بزنیم؟ چند راهنمایی در ادامه آمده است.
۱. با موضوع رضایت شروع کنید

گفتگو درباره‌ تجاوز می‌تواند با تعریفی شفاف از واژه «رضایت» آغاز شود. پسران ما باید درک کنند که «نه»، همیشه یعنی «نه». «نه» یعنی «نه»، حال چه طرف مقابل باکره باشد و چه یک روسپی، چه اول موافق بوده و بعد نظرش عوض شده باشد، چه مست باشد.

در حقیقت، اگر شخصی مست باشد، حتی «بله» گفتن او را باید «نه» تفسیر کرد. پسران ما باید درک کنند که وقتی پای الکل یا مواد مخدر وسط است، فردی که تحت تاثیر آن‌ها است از نظر قانونی توانایی موافقت برای ارتباط جنسی را ندارد.


۲. استفاده از کلمات امن را ترویج کنید

مرزهای روابط جنسی قابلیت جابه‌جایی زیادی دارند، و گاهی اوقات موضوعات را پیچیده می‌کنند. تشویق به ارتباط شفاف در یک رابطه و در جریان رابطه جنسی، احتمال اشتباه گرفتن علائم و همچنین احساس خشم، سرخوردگی، و احساسات دیگری را که در جریان چنین رابطه‌ای پیش می‌آید، کاهش می‌دهد. این امر همچنین احتمال بدرفتاری و آزاری را که در اثر این احساسات اتفاق می‌افتد، کاهش می‌دهد.

وقتی ما پسران‌مان را تشویق کنیم که کلمه‌ امنی با شریک‌شان داشته باشند، به مرور زمان تمام افرادی که با هم رابطه جنسی دارند کلمه‌ رمزی خواهند داشت که به هردو می‌فهماند که باید دست نگه دارند. حتی اگر کلمه‌ای که انتخاب می‌کنند بسیار رک مثل «ایست» باشد. بحث درباره این موضوع و انتخاب یک کلمه‌ امن نشان‌دهنده‌ اراده‌ای هوشیارانه برای برقراری و احترام به مرزها است.

ارتباط شفاف تنها به امن‌تر شدن تجربه‌ جنسی کمک می‌کند.
۳. درباره عواقب صحبت کنید

نوجوانان و جوانان همیشه تلاش می‌کنند که مرزها را بسنجند. سنجیدن محدودیت‌ها امری قابل انتظار است. زمان‌هایی وجود خواهد داشت که والدین باید تصمیمی حیاتی بگیرند، آیا باید نقش والدین فرزندشان را داشته باشند یا نقش دوستان او را بازی کنند. در این لحظات حساس و تعیین‌کننده، باید به فرزندان‌مان یادآوری کنیم که تصمیمات آن‌ها – مثبت یا منفی - تا چه اندازه می‌توانند تاثیرگذار باشند.

هدف ما به عنوان والدین اغلب این است که از فرزندان‌مان محافظت کنیم. ولی باید این موضوع را به فرزندان‌مان اذغان کنیم که ممکن است زمانی برسد که ما نتوانیم از آن‌ها محافظت کنیم؛ زمانی که حدود قانونی زیر پا گذاشته شود یا فردی به گونه‌ای مورد تجاوز قرار گرفته باشد. فرزندان ما باید این را درک کنند که زیرپا گذاشتن و شکستن قونین اغلب عواقبی جدی در پی دارد.

ما باید فرزندانمان را ترغیب کنیم که به اثرات بلندمدت تصمیمات خود فکر کنند، چون تصمیمات آنی عواقبی ماندگار برجای خواهند گذاشت.

البته غیرقانونی‌بودن نباید تنها دلیل آموزش عدم‌تجاوز به فرزندتان باشد. شما اول و مهم‌تر از همه باید به آن‌ها بیاموزید که به خواسته‌های دیگران احترام بگذارند. حال که از احترام به دیگران گفتیم...
۴. موضوع فقط تجاوز نیست

بذر تجاوز مدتها قبل از اقدام به آن کاشته می‌شود. آغاز آن با موارد کوچک‌تری از بی‌احترامی همراه است. خشونت جنسی با اسم‌هایی آغاز می‌شود که پسرها روی دختری می‌گذارند چون مثلا دامن کوتاهی پوشیده است. با «خراب» خوانده شدن دختری آغاز می‌شود که با چند پسر در مدرسه عشق‌بازی کرده است.

گفتگوی شما با پسرتان باید درباره آهنگ‌های محبوبی باشد که مردها را «جاکش» و زنان را «جنده» می‌خوانند و با ملودی خطوط کنترل و رضایت را تار و محو می‌کنند. شما باید درباره ستاره‌های ورزش، سینما، موسیقی، و شخصیت‌های سیاسی صحبت کنید که به خاطر جایگاه‌شان روابط شهوانی و جنسی خود را به فضای عمومی می‌آورند.

در این‌باره صحبت کنید که چطور شئ‌انگاری زنان در همه چیز قابل رویت است، از شاه‌دخت‌های کارتونی جنسیت‌زده که کودکان را برای بازاریابی هدف قرار می‌دهند، تا صنعت پورن که سه میلیارد دلار در سال درآمد دارد.

وقتی با پسرتان درباره خشونت جنسی صحبت می‌کنید نباید تنها از تجاوز حرف بزنید؛ خشونت جنسی تنها منحصر به تجاوز نمی‌شود، بلکه درباره‌ زن‌ستیزی عمیق در سراسر اجتماع است، و سخنان شما باید این موضوع را منعکس کند.
۵. هدایت‌کننده باشید نه دنبال‌رو

ما باید فرزندان‌مان را به چالش بکشیم تا خود را از بندهایی که جامعه به وجود می‌آورد رها کنند، نه این‌که از دستورالعمل‌های یک جامعه‌ زن‌ستیز پیروی کنند.

باید بر این موضوع تاکید کنیم که ارزش هر شخص – خوب یا بد - ریشه در تجربیات جنسی او ندارد.

باید به پسران‌مان یادآوری کنیم که هرچیز محبوبی لزوما بر حق نیست. باید به این استانداردهای دوگانه و بی‌عدالتی‌ها اذعان کنیم و هر بار که آن‌ها را می‌بینیم به پسران‌مان نشان‌شان بدهیم. باید به طور مرتب و روشن آن‌ها را پررنگ کنیم تا هر بار که پسران‌مان با آن‌ها برخورد می‌کنند زیر بارشان نروند و آن‌ها را نپذیرند.

۶. قاعده‌ سکوت را بشکنید

یکی از بخش‌های مهم تجاوز - و چیزی که موجب می‌شود شرم مربوط به تجاوز ادامه پیدا کند - سکوت دیگران است. تجاوز ربطی به رابطه جنسی ندارد، تجاوز درباره‌ قدرت است، و قدرت با سکوت مخالفان افزایش پیدا می‌کند.

تهدید در زمینه‌ تجاوز تنها مختص قربانی نیست؛ بسیاری از اوقات شامل شاهدان و کسانی که متجاوز را می‌شناسند نیز می‌شود. ما باید به پسران‌مان بیاموزیم که ساکت‌ ماندن درباره‌ این موضوع هیچگاه قابل قبول نیست.

ما همچنین باید به پسران‌مان برنامه‌ای ارائه کنیم. باید به پسران‌مان بفهمانیم که اگر در موقعیتی قرار گرفتند که در آن خطری جدی برای شخص دیگری وجود داشت، سریعا از آن فضا بیرون بیایند و با یک شخص بالغ و مورد اعتماد – والدین، پلیس، یا شخصی در یک جایگاه رسمی- تماس بگیرند.

باید این موضوع را برای‌شان پررنگ کنیم که تصمیمات آن‌ها تا چه اندازه اهمیت دارند. تصمیم‌شان برای سکوت نکردن می‌تواند تاثیر مثبتی روی زندگی شخص دیگری تا آخر عمر بگذارد. در مقابل پسران‌مان باید بدانند که تصمیم‌شان برای سکوت یا کوچک نشان‌ دادن یک موضوع می‌تواند مسیر زندگی یک شخص را برای همیشه خراب کند.

۷. روش‌های حمایت از عدم‌خشونت را یاد بدهید

راه‌های بسیاری برای پسران‌مان وجود دارد تا از عدم‌خشونت علیه زنان حمایت کنند. تجاوز و آزار جنسی لزوما معضل زنان نیستند، آن‌ها معضلات انسانی هستند. تصمیم پسر ما برای نخندیدن به یک جوک سکسیستی مهم است. تصمیم پسر ما برای بازگو نکردن یک جوک سکسیستی دارای اهمیت است.

خودداری از استفاده از ادبیات توهین‌آمیز برای توصیف زنان و وقت گذاشتن برای خواندن آنچه محققان درباره تجاوز و فرهنگ تجاوز می‌گویند، نمونه‌ای از راه‌های بی‌شماری هستند که پسران‌مان می‌توانند به وسیله آن‌ها قدرت، زیبایی، و عشق را به آزار و سوءاستفاده ترجیح بدهند.

درباره برخی از این روش‌ها تحقیق کنید و درباره آن‌ها با پسرتان صحبت کنید.

۸. تلاش برای پایان دادن به ظلم را ترویج کنید

تجاوز دارای آبشخورهای تعصب متعددی چون نژادپرستی، هوموفوبیا، و تعصب مذهبی است. تلاش برای رسیدن به جامعه‌ای عادلانه‌تر که در آن همه محترم هستند، قدمی در مسیر درست است. چنین تجربه‌هایی می‌توانند سطح آگاهی را به اندازه‌ای بالا ببرند که تنها از بحث به دست نخواهد آمد. پس پسرتان را تشویق کنید که امتیازاتی را که ممکن است داشته باشد بررسی کند و به تلاش برای پایان دادن ظلم و سرکوب بپیوندد.
۹. این موضوع را به آنان بشناسانید که مردان نیز مورد تجاوز قرار می‌گیرند

۱۰درصد  قربانیان تجاوز مردان هستند. تخمین‌ زده می‌شود که ۲۰-۱۵درصد مردان در زندگی خود مورد آزار جنسی قرار می‌گیرند.

این مهم است که پسران ما بدانند که مردان نیز مورد تجاوز قرار می‌گیرند، و بسیاری از مردانی که آنان در طول حیات خود با آن‌ها آشنا خواهند شد قربانیان آزار جنسی یا تجاوز هستند.

۱۰. فقط حرف نزنید، عمل کنید

فرزندان سخنان والدین‌شان را می‌شنوند و بخشی را از آنچه به آنان می‌آموزیم به خاطر می‌سپارند. اما عمل ما بسیار تاثیرگذارتر از سخنان ما است. پس به خاطر بسپارید که به آنچه موعظه می‌کنید عمل کنید. اگر لازم بود، پیش از صحبت‌کردن با پسران‌تان به بررسی و بازبینی رفتار خود بپردازید.

احترام در نهایت از طریق تمرین آموخته می‌شود.

پ.ن: این مطلب از سایت تواناست و گویا از روی سایت پاک شده 

پست‌های معروف از این وبلاگ

سقوط من

 چرا دزدی می‌کنید؟ برای این که همه دزد هستند! چرا رشوه می‌گیری؟ ای بابا همه می‌گیرند چرا من نگیرم! چرا خلاف می‌کنید؟ آدم بی‌خلاف در این کشور پیدا نمی‌شود! چرا عصبی‌اید؟ این جا اعصاب‌ها همه داغون است، چرا رفتارت خشن و بی‌رحمانه است؟ آخه اگر این جا گرگ نباشی، گرگ‌ها پاره‌ات می‌کنند! چرا چند شریک جنسی دارید؟ این‌جا همه این‌طوری هستند! اگر نخواهی بشوید رسوا هم رنگ جماعت شو. با این تفکر هر کسی خودش را پشت دیگری پنهان می‌کند. «من بودن» هر فردی فراموش و یا ناپدید می‌شود و افراد همانند هرکس دیگری می‌شود. من مجموعه‌ای از دیگران و زندگی من تابع خودم نیست. دراین شرایط هویت و ویژگی شخصی افراد از بین می‌رود و انسان از خود بیگانه می‌شوند. افراد چهره خود را از یاد می‌برند و بی‌چهره و یا هزار چهره می‌شوند. انسان‌های یک جامعه همه مثل هم و هیچ‌کس همانند خودش نیست. شخصیت‌ها افراد بجای هویت دیگری ظاهر می‌شوند و اصول و «وجدان‌شان» را زیر پا له می‌کنند. مثلا وکیل  و قاضی، دزد می‌شوند، جراح، قصابی می‌کند، معتمدان، هرزه‌گر و بی‌سوادن، هنرمند و سیاست‌مداران کلاش می‌شوند. یکی مثل بقیه شدن و یا پشت دیگران پنهان

عشق پدیده‌ای حس کردنی است نه فکر کردنی

ادم‌ها عاشق ما نمی‌‌شوند، آدم‌ها جذب ما می‌‌شوند... در لحظه‌ای حساس حرف‌هایی‌ را می‌‌زنیم که شخصی‌ نیاز به شنیدنش داشته در یک لحظه‌ی حساس طوری رفتار می‌‌کنیم که شخص احساس می‌‌کند تمام عمر در انتظار کسی‌ مثل ما بوده در یک لحظه‌ی حساس حضور ما، وجودِ شخص را طوری کامل می‌‌کند که فکر می‌کند حسی که دارد نامی‌ جز عشق ندارد آدم‌ها فکر می‌‌کنند که عاشق شده‌اند آدم‌ها فکر می‌‌کنند بدون وجود ما حتی یک روز دوام نمی‌‌آورند آدم‌ها فکر می‌‌کنند مکمل خود را یافته‌اند آدم‌ها زیاد فکر می‌‌کنند آدم‌ها در واقع مجذوب ما می‌شوند و پس از مدتی‌ که جذابیت ما برایشان عادی شد، متوجه می‌‌شوند که چقدر جایِ عشق در زندگی‌‌شان خالیست می‌‌فهمند در جستجوی عشق‌های واقعی‌ باید ما را ترک کنند تمامِ حرفِ من اینست که کاش آدم‌ها یاد بگیرند که "عشق پدیده‌ای حس کردنی است نه فکر کردنی" و کاش بفهمند که بعد از رفتنشان، عشقی‌ را که فکر می‌کرده‌اند دارند چه می‌کند با کسانی‌ که حس میکرده‌اند این عشق واقعی‌‌ست؟

احسنت

احسنت شما هر چقدر هم از رژیم جمهوری اسلامی و این آخوندا بدت بیاد، این واقعیت رو نمی‌تونی‌ کتمان کنی‌ که اینها واقعا در قدرت داری و خر کردن مردم همتا ندارن. این انتخابات یکی‌ از عجیبترین و زیباترین نمونه بازی دادن مردم بود که من فکر نمیکنم سیاست‌مدار‌های هیچ کشور دیگه‌ای بتونن از پسش بر بیان. یک انتخابات فرمایشی که تمامی‌ کاندیداها دستچین شده شخص رهبر هستن. انتخاب شدن یک مأمور امنیتی رژیم که مستقیماً در سرکوب مردم دست داشته. خوشحالی مردم که ما به شخص مورد نظر رهبر رای ندادیم و این انتخابات دهان کجی به خامنه‌ای بود! مثل یک جوک بی‌مزه میمونه که فقط کسی‌ که داره میگه می‌خنده. واقعا که احسنت به اون آخوند مرده خوری که ۳۹ساله قدرت دستشه و حسابی‌ داره سواری‌ میکشه!