حاضره بچهاش مدرسه نره ولی طلاهاش رو نفروشه یا دنبال کار نره. بعد مدعیه کسی اندازه من بچهاش رو دوست نداره! آخه این چه دوستداشتنیه که حاضر نیستی برای بچهات تنها فرزندت کاری بکنی؟ آخه تا کی بقیه دلشون برات بسوزه و خرج بچهات رو بدن؟ عمه براش لباس بخره، پسرخالهات پول دکترت رو بده، اون یکی تبلت بگیره و... خب خودت چه غلطی کردی تا الان؟ آها فقط زاییدی. باباش هم که صبح تا شب سگ دو میزنه و به هیچجا نمیرسه! اینم شد زندگی؟ که با اخ و تف دیگران زندگی کنی؟
علم بهتر است یا ثروت؟ بعضی موضوع انشاها فقط رفع تکلیفن برای معلم های بی حوصله که از سر بی جایی اومدن و معلم انشا شدن. مثل <<تابستان را چگونه گذراندید>> کذایی! اما بعضی هاشون خی...