رد شدن به محتوای اصلی

تنهایی

 


وقتی همیشه در جایی خلوت و به تنهایی زندگی کرده‌ای، به احتمال خیلی زیاد تنهایی را کشف نکرده‌ای. اینکه تنهایی را در تنهایی باید کشف کرد حرف بیهوده‌ایست. آن وقت‌ها فکر میکردی این همه‌ی واقعیت است و چیز عجیبی هم نیست. وقتی می‌روی به شهری شلوغ و پر سر و صدا، به شهری که نمی‌شود در خیابانهایش قدم زد و تنه‌ات به تنه‌ی کسی نخورد، شهری که حتی وقت خواب، بیرون اتاق تو خیلی‌ها هنوز بیدارند، وقتی سهم تو در بین تمام این هیاهوها همان است که در خلوت داشتی، تازه واقعیت موجود را درک می‌کنی. می‌فهمی یک عمر را به تنهایی سر کرده‌ای ولی خیال می‌کردی زندگی همان است. حالا که در میان این همه هیاهو هنوز خودت هستی و خودت، تنهایی را با تک تک سلول‌هایت درک میکنی. ولوله‌ی بیرون، تو ِ تنها را مثل یک قوطی کنسرو مچاله می‌کند. یک روز هم اگر این قوطی را صاف کنی، هرگز مثل روز اولش نمی‌شود.
همیشه باید حالت دومی پیش بیاید تا درک کنی حالت اولی هم وجود داشته. درک می‌کنی دنیا همیشه همان دنیای تو نبوده؛ شکل دیگری از آن هم هست. آن بیرون؛ بیرون از دنیای تو، چیزهایی هست که همیشه تلاش می‌کنند به تو بفهمانند سالها در اشتباه بودی. همیشه آن بیرون، بیرون تنهایی احمقانه‌ی آدم‌ها اتفاقاتی می‌افتد که یکی‌شان مثل سیلی، مثل مشت، صاف می‌نشینند وسط صورتش، تا او را به خودش بیاورند. همیشه با حرف زدن آدم بیدار نمی‌شود.

با این حساب انواع تنهایی‌ داریم و تفکیک‌شان کار ساده ای هم نیست.  یک روزی می‌رسد که یاد می‌گیری با تنهایی چطور کنار بیایی. چطور ازش استفاده کنی و از آن لذت ببری. کمتر جرات می‌کنم در باره‌ی تنهایی صحبت کنم؛ همیشه آدمی که از تنهایی می‌گوید به نالیدن متهم می‌شود؛ بدون آنکه ببینند دارد از دل تنهایی چیزهای خوب بیرون می‌کشد. تنهایی‌ای که حاصلش فقط شنیدن چرخش عقربه‌های ساعت در سکوت است، سخت است؛ خوب نیست. چون زبانش را بلد نیستیم فکر می‌کنیم چیز خوبی نیست. حرف زدن از تنهایی برای آدم تنهایی که بلد نیست از آن لذت ببرد – یعنی چیزی در آن خلق کند -، مثل فریاد زدن در کوهستان است. فقط منتظر صدای خودش است.

پست‌های معروف از این وبلاگ

سقوط من

 چرا دزدی می‌کنید؟ برای این که همه دزد هستند! چرا رشوه می‌گیری؟ ای بابا همه می‌گیرند چرا من نگیرم! چرا خلاف می‌کنید؟ آدم بی‌خلاف در این کشور پیدا نمی‌شود! چرا عصبی‌اید؟ این جا اعصاب‌ها همه داغون است، چرا رفتارت خشن و بی‌رحمانه است؟ آخه اگر این جا گرگ نباشی، گرگ‌ها پاره‌ات می‌کنند! چرا چند شریک جنسی دارید؟ این‌جا همه این‌طوری هستند! اگر نخواهی بشوید رسوا هم رنگ جماعت شو. با این تفکر هر کسی خودش را پشت دیگری پنهان می‌کند. «من بودن» هر فردی فراموش و یا ناپدید می‌شود و افراد همانند هرکس دیگری می‌شود. من مجموعه‌ای از دیگران و زندگی من تابع خودم نیست. دراین شرایط هویت و ویژگی شخصی افراد از بین می‌رود و انسان از خود بیگانه می‌شوند. افراد چهره خود را از یاد می‌برند و بی‌چهره و یا هزار چهره می‌شوند. انسان‌های یک جامعه همه مثل هم و هیچ‌کس همانند خودش نیست. شخصیت‌ها افراد بجای هویت دیگری ظاهر می‌شوند و اصول و «وجدان‌شان» را زیر پا له می‌کنند. مثلا وکیل  و قاضی، دزد می‌شوند، جراح، قصابی می‌کند، معتمدان، هرزه‌گر و بی‌سوادن، هنرمند و سیاست‌مداران کلاش می‌شوند. یکی مثل بقیه شدن و یا پشت دیگران پنهان

عشق پدیده‌ای حس کردنی است نه فکر کردنی

ادم‌ها عاشق ما نمی‌‌شوند، آدم‌ها جذب ما می‌‌شوند... در لحظه‌ای حساس حرف‌هایی‌ را می‌‌زنیم که شخصی‌ نیاز به شنیدنش داشته در یک لحظه‌ی حساس طوری رفتار می‌‌کنیم که شخص احساس می‌‌کند تمام عمر در انتظار کسی‌ مثل ما بوده در یک لحظه‌ی حساس حضور ما، وجودِ شخص را طوری کامل می‌‌کند که فکر می‌کند حسی که دارد نامی‌ جز عشق ندارد آدم‌ها فکر می‌‌کنند که عاشق شده‌اند آدم‌ها فکر می‌‌کنند بدون وجود ما حتی یک روز دوام نمی‌‌آورند آدم‌ها فکر می‌‌کنند مکمل خود را یافته‌اند آدم‌ها زیاد فکر می‌‌کنند آدم‌ها در واقع مجذوب ما می‌شوند و پس از مدتی‌ که جذابیت ما برایشان عادی شد، متوجه می‌‌شوند که چقدر جایِ عشق در زندگی‌‌شان خالیست می‌‌فهمند در جستجوی عشق‌های واقعی‌ باید ما را ترک کنند تمامِ حرفِ من اینست که کاش آدم‌ها یاد بگیرند که "عشق پدیده‌ای حس کردنی است نه فکر کردنی" و کاش بفهمند که بعد از رفتنشان، عشقی‌ را که فکر می‌کرده‌اند دارند چه می‌کند با کسانی‌ که حس میکرده‌اند این عشق واقعی‌‌ست؟

احسنت

احسنت شما هر چقدر هم از رژیم جمهوری اسلامی و این آخوندا بدت بیاد، این واقعیت رو نمی‌تونی‌ کتمان کنی‌ که اینها واقعا در قدرت داری و خر کردن مردم همتا ندارن. این انتخابات یکی‌ از عجیبترین و زیباترین نمونه بازی دادن مردم بود که من فکر نمیکنم سیاست‌مدار‌های هیچ کشور دیگه‌ای بتونن از پسش بر بیان. یک انتخابات فرمایشی که تمامی‌ کاندیداها دستچین شده شخص رهبر هستن. انتخاب شدن یک مأمور امنیتی رژیم که مستقیماً در سرکوب مردم دست داشته. خوشحالی مردم که ما به شخص مورد نظر رهبر رای ندادیم و این انتخابات دهان کجی به خامنه‌ای بود! مثل یک جوک بی‌مزه میمونه که فقط کسی‌ که داره میگه می‌خنده. واقعا که احسنت به اون آخوند مرده خوری که ۳۹ساله قدرت دستشه و حسابی‌ داره سواری‌ میکشه!